آرمین رافضی : گزارش های زیادی در سراسر جهان، حاکی از این است که هنگام گوش دادن به قطعات موسیقی مورد علاقه مان، اولین موردی که به آن توجه می کنیم، ترانه آن است. بعد از آن لحن و صدای خواننده و در مرحله آخر آهنگسازی و تنظیم؛ که متاسفانه این آمار در کشور ما بسیار بالاتر است.
ترانه در لغت به معنای شعری است که خواننده بتواند به آن قابلیت موسیقایی اضافه کرده و آن را بخواند. و قابلیت آهنگین بیشتری دارد.
این تعریف از دیرباز و از زمانی که اولین نطفه موسیقی و آواز در ایران اسلامی شکل گرفت، تا روزی که موسیقی وجود خواهد داشت، همین خواهد بود.
در زمان این ۳۰ سال موسیقی کشورمان، همواره بر اثر همین ترانه های زیبا و دل نشین، آثار فاخر و ماندگاری خلق شد؛ چرا که کشورمان توانایی هنری بالایی دارد و افراد و شاعران صاحب سبکی دست به ترانه سرایی بردند و این عرصه را نو کردند.
حالا خوشبختانه یا متاسفانه، مردم کشور ایران افرادی به شدت ترانه محور هستند و همانطور که بالاتر گفته شد اهمیت به سایر عناصر موسیقایی را در افق های پایین تری ارزش گذاری می کنند. و همین باعث می شود که امروزه توجه به خوانندگان و آرتیست های ما بیشتر به سمت ترانه هایشان باشد.
با وجود روی کار آمدن نسل جدیدی از هنرمندان در عرصه خوانندگی، قطعا نگاه ترانه سرایی و نگاه ادبی به مسایل اولیه ترانه و شعر ریتمیک دست خوش تغییر می شود و حالا می توانیم به تعدادی از این تغییرات بپردازیم :
*در نوشتن ترانه ، همواره ترانه سرا علاوه بر رعایت کردن قواعد اصلی ترانه سرایی، به مضمون و محتوی هم نگاه ویژه ای دارد؛ به شکلی که تقریبا مهم ترین بخش نوشته شدن یک ترانه را همین مضمون در بر می گیرد.
*این که ما فقط بخواهیم متنی بنویسیم، که به آن شکل و حالت ریتمیک بدهیم و به اصطلاح دستی به آواز ببریم، قطعا هیج جایی در زمینه ادبی ترانه نخواهد داشت.
*اتفاقات عجیب و قابل تامل و تمسخری اخیرا از سوی افرادی در حال رخ دادن است بنام سرقت ادبی ترانه !
تقریبا با ورود چهره های جدید به موسیقی کشورمان و سمت و سو گرفتن قطعات هیت سالانه کشور با مضمونی ترانه محور، صنعت ترانه کشورمان به سمت عجیب و غریبی پیش رفت.
به شکلی که افرادی به اصطلاح ترانه سرا دست به انقلاب ادبی در جهت نابودسازی تمام آرمان های ترانه و شعر زدند.
اصولا یکسری افراد هستند که علاقه عجیبی به عناصر و اشیا اطراف خود دارند . ترانه سرایی با توجه به گل و باغچه و در و دیوار هم در نوع خود بسیار جالب است و عمیقا قابل تامل !
عده ای از خواننده ها هستند که از ترانه هایی استفاده می کنند که در آن بیشتر شاهد آواهای عجیب غریب هستیم تا ترانه …
میکس و تنظیمی در فضای موسیقی دیسکو و اصطلاحا ماشینی را آماده می کنند و با گفتن کلماتی مانند ای جان ، ای دل یا گفتن لفظی بنام دلی دلی که شبیه صدای زنگوله می باشد ، برای خود ترانه آماده می کنند…
دقیقا یکسری افراد هم از آنجایی که می دانند مردم محترم کشورمان که از سال ۹۲ روی به موسیقی تلفیقی آورده بودند و به شعر فارسی تا ترانه های ریتمیک بیشتر علاقه نشان داده بودند. شروع به جمع آوری ترانه هایی از اشعار شاعران فاخر کشورمان کردند. و جالب تر این بود که این افراد که در واقع در جایگاه گرد آورنده بودند . نام خود را بر ترانه آن قطعات گذاشتند و به همین راحتی سرقت ادبی را رواج داده و خوشحال اند. و کسی هم که کاری با ایشان ندارد و مردم عزیز هم عاشقانه، قطعاتشان را زمزمه می کنند.
مورد بعدی زمانی نمایان می شود که می بینیم افرادی فکر می کنند نوشتن ترانه را هم مانند خواندنشان میتوان با دستگاه های الکترونیکی پوشش داد.
به هر حال در حوزه ی موسیقی و هنر که ما عادت داریم کسی سر جایش نباشد، اما انصافا نباید حقوق ترانه سرایان و ترانه ها ضایع بشود ؛ چرا که این مرز و بوم دارای استعداد های فاخری در این زمینه بوده و هست که اگر بخواهیم نامی از بزرگان اخیر ببریم ، نام روزبه بمانی، یغما گلرویی، مرحوم افشین یداللهی، محسن شیرالی و … به چشم می خورد .
اما حقیقتا از هر اتفاقی که بگذریم، گذشتن از سرقت ادبی یکسری آقایان ظلم است. افرادی که معلوم نیست چگونه و با چه اصولی وارد این عرصه شدند و چگونه میتوانند به روی خود بیاورند که با این که خیلی ها هستند . که میدانند این ترانه ها اصلا ربطی به جنابعالی ندارند را چگونه میتوان با فقط و فقط جمع آوریشان بنام خود زد؟!
به قول جناب بدیع منتقد و کارشناس ادبی موسیقی، افرادی مانند ایشان هستند که فرق ترانه های متنوع را می دانند. بی خودی عموم مردم را گول نزنیم بخاطر هیت شدن قطعاتمان …
اما در این بین خب حتما دوستان عزیز طبیعت و اشیا دوستمان به ترانه سرایی در رابطه با تیر و تخته و در و پنجره ادامه خواهند داد…
نهایتا اگر بخواهیم ریشه جویی و عیب جویی کنیم. باز هم سایه تهیه کنندگان بی رحم موسیقی را خواهیم دید . که به افرادی بها می دهند که واقعا معلوم نیست از کجا به اصول و تئوری ترانه سرایی و مهم تر از آن خوانندگی دست یافتند؟! نمی شود که همنیطور شب بخوابیم و صبح بیدار شویم و ترانه بگوییم.
و حتی کمی هم می شود ایراد از عموم مردم گرفت که البته تقصیری هم ندارند. انقدر از زمان شنیدن ترانه های خوب به گوششان گذشته که الان به هرچیزی تسلیم می شوند. تقریبا همان مصداق مثالی است که می گویند : در شهر کور ها یک چشمی پادشاه است.
امیدوار هستیم که با وجود سیاست گذاری های جدید تهیه کنندگان موسیقی در راستای صنعتی کردن موسیقی ایران کمی هم بجای کمیت به کیفیت توجه کنند تا نقد های منفی کمتری متوجه عملکرد کلی شان شود .