موسیقی پارس- سام شرف زاده: در ابتدا جا دارد ابراز خوشحالی کنم که بخش اول این مصاحبه با استقبال خوبی رو به رو شد. در این مصاحبه سعی شده است آنچه مخاطب باید بداند و نمی داند را گوشزد کنیم و راه نه چندان هموار بالا بردن سطح فرهنگ موسیقایی را ادامه بدهیم. آنچه در ادامه می خوانید قسمت دوم گفت و گوی نگارنده با محمد خرمی نژاد است.
مسائل زیادی هست که دست به دست هم می دهند تا سطح موسیقی بالا نرود.
بله درست است. با خیلی از خواننده های بزرگ کشور رابطه نزدیکی دارم و با آن ها کار می کنم. از میان آن ها شاید ده درصد سهم کسانی باشد که دوره آکادمیک دیده اند، آن همچند ماه. بقیه با استعداد بوده اند و اگر آموزش می دیدند خیلی بهتر از حالا بودند. خواننده ای داریم که وسعت صدای زیادی دارد اما برای نفس گیری خَم می شود. اگر زمانی دوره دیده بود در حال حاضر قدرت صدایش بهتر بود و این یاد نگرفتن او را در سطح جهان مطرح نکرده است. خیلی از خواننده ها همان اولین چیزی را که می خوانند منتشر می کنند و ما در موسیقی ایران چیزی به اسم پاکنویس نداریم و چرک نویس ها منتشر می شوند. در کشورهای دیگر موسیقی ها بعد از سال ها منتشر می شود چرا که خواننده بعد از خواندن و پاک کردن چندین و چند باره یک قطعه، بهترین اجرایش را منتشر می کند و چنین چیزی باعث می شود یک نوجوان بشود خواننده ای که در کل جهان شناخته شده است. در ایران خواننده هایی هستند که به اندازه ساخت یک قطعه پول دارند و کار را شروع می کنند بدون توجه به اینکه بدانند استعدادش را دارند یا نه. کاریزمای خوانندگی را دارند یا نه. چرا باید این موسیقی را گوش داد!
متاسفانه سلیقه شنوندگان نسبت به ده سال پیش کاملا عوض شده و فاصله زیادی بین سلیقه شنیداری نسل ها وجود دارد.
وقتی هر روز به روحتان خوراک ناسالم بدهید بیمار می شود. متاسفانه بعضی خوراک های ناسالم به مزاج مردم خوش می آید. به نظر من در برابر این آثار از طرف مردم باید طوری رفتار شود که آن خواننده جرات نکند قطعه دیگری منتشر کند. چرا این دست موسیقی باید حمایت شود! افرادی وجود دارند که هزینه های زیادی را صرف تهیه آلبوم می کنند. نمی دانند با پول نمی توان هنر را خرید. هنر در هر کسی وجود ندارد و خواننده ای را می شناسم که دویست میلیون خرج کرد اما اتفاقی در موسیقی برایش رخ نداد. این را هم بگویم فرهنگ موسیقی بهتر شده و توجه ها به سمت گروه های موسیقی جلب شده است. موسیقی ما همیشه یک موسیقی خواننده محور بوده است. سال ها است ما با رضا یزدانی کار می کنیم و همیشه با مشورت کار را پیش می برد. من با کسانی که موسیقی نمی دانند نمی توانم همکاری کنم.
بی پرده سوال می پرسم. چرا موسیقی ایران ضعف زیاد دارد و اکثر آثار ما در گروه موسیقی ضعیف قرار می گیرد؟
موسیقی از ابتدای ورودش به ایران ضعیف بوده است. آهنگسازی که کارش را بلد باشد حاضر نخواهد بود رایگان کار کند. تمام درامد من از موسیقی است و نیاز است و حرفه ای به این کار نگاه می کنم و از آنجا که می دانم چقدر زحمت کشیدم تا به اینجا برسم قیمت نسبتا بالایی هم به عنوان دستمزد می گیرم. کار خوب را همیشه باید به خواننده خوب داد چرا که کار دیده می شود و این خیلی مهم است اما خواننده های خوب نمی خواهند برای موسیقی و ترانه پول بدهند. این ها کسانی هستند که بیشترین درامد را از موسیقی دارند. افرادی در موسیقی هستند که نت نمی دانند و با یک کامپیوتر کار را به اصطلاح تنظیم می کنند. مثل پازل صدا ها را کنار هم می چینند و برای کار کردن پول هم نمی گیرند که البته هر چقدر هم بگیرند زیاد است! بعضی ها حاضرند کار دیگری هم انجام دهند تا خواننده معروف با آن ها کار کند و اگر بخواهید حاضرم اسم آن ها را بگویم. کیفیت بالایی در این آثار نیست خواننده هم مجانی این آثار را برمی دارد و موسیقی به عقب گام بر می دارد. من هیچ وقت به اجرای کنسرت برای درامدش نزدیک نشدم و برای همین فقط با یک خواننده کار می کنم. اما اگر قرار بود تنها یک نوازنده باشم، دستمزدم آنقدر خنده دار است که هیچ وقت پیشرفت نمی کردم. جالب است افرادی را داریم تا به ممیزی برسند و ترانه ها را بررسی کنند اما هیچ کس نمی آید مسائل دیگر را بررسی کند.
آنچه من و شما در این نقطه از گفت و گو به آن رسیده ایم این است که خیلی از مشکلات ما ریشه در عدم نظارت درست دارد.
درست است. در کشورهای دیگر نظارتی بر موسیقی نیست و هنر همین است. یک سطح رنگ بر بوم بپاشید، اگر کسی خوشش آمد می خرد. نظارت اصلی به دست مردم است در دنیا اما در کشور ما این گونه نیست. شرایط باید به شکلی باشد که همه هر طور بخواهند کار کنند و مردم خودشان انتخاب کنند شنونده چه کسی باشند. یک نوجوان در دنیا می شود بهترین خواننده و هیچ کس نمی تواند بگوید بد است. در ایران شاید معروف ترین خواننده کسی است که رنگ مجوز را ندیده است و هر چه را بخواند شنیده می شود. کسی که با این خواننده دوست باشد یا یک ثانیه در ویدئو او حضور داشته در اینستاگرام دویست هزار نفر فالوور دارد یا هر عکسی که این خواننده روی صفحه اش قرار می دهد پنجاه هزار لایک دارد و من نمی دانم مردم به چه دلیلی حمایتش می کنند! اگر به عنوان موزیسین آن را حمایت می کنند ارزش حمایت ندارد. مردم برای موسیقی تصمیم می گیرند. وقتی مردم تصمیم می گیرند اتومبیل نخرند و یک کمپانی به آن بزرگی فلج می شود، با حمایت نکردن از خواننده هایی که خوب نیستند می توانند به موسیقی کمک کنند.
خیلی از این مسائل ریشه فرهنگی دارد. موسیقی در کشور ما نوعی مُد است.
به نکته درستی اشاره کردید. مردم ما قابل پیش بینی نیستند. ما از نظر روانی جامعه سالمی نداریم. همه در ابتدا به دنبال استانداردها هستند اما در کشور ما این نیست و به دنبال آنچه مُد می شود می روند. نباید گوش دادن به یک موسیقی دلیلش این باشد که همه آن را گوش می دهند. اگر بگویند یک نفر بد است همه می گویند بد است. اصلا نمی توان گفت مردم موسیقی رپ بیشتر دوست دارند یا کلاسیک. بعضی موسیقی ها جنبه تفریح و سرگرمی دارند و مردم آن را حمایت می کنند. نمی توانیم بگوییم استاد شجریان بهتر است یا امیر تتلو.
بیشتر مخاطبی که به کنسرت ها می آیند در رده سنی شانزده تا بیست و یک سال هستند که البته مخاطبی هم داریم که از این حلقه خارج هستند. در خصوص این مسئله چه صحبتی دارید؟
در خیلی از کشورها یک خواننده کم سن و سال وجود دارد که قشر سنی خود خواننده مخاطب او هستند و به نوعی موسیقی بزرگسال از این موسیقی جدا است. در ایران جوان ترین خواننده ما چهل سال دارد و می خواهد برای مخاطب شانزده ساله آهنگ بخواند و او را به سالن کنسرت بکشاند. مخاطب حرفه ای در دنیا در رده سنی بیست و پنج تا سی و پنج سال است که ما تا چند سال پیش چنین مخاطبی داشتیم. موسیقی عوض شد و سن ها پایین آمده و پایین تر هم خواهد آمد. خواننده با مخاطبی رو به رو است که در حال عوض شدن است و نمی تواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کند چرا که در حال تغییر است و خواسته های آن ها عوض می شود. موسیقی پاپ خوب است چرا که قشر زیادی آن را دوست دارند اما خواننده نباید به خواست مردم خودش را عوض کند. نزول در موسیقی برگشت ندارد. یک کار اشتباه یک خواننده خوب را از صحنه خارج می کند. خواننده ها این روزها از تغییر می ترسند و جا دارد بگویم رضا یزدانی مثل دیگران نیست. در هر آلبوم کارهای جدید ارائه می دهد و فضای آلبوم ها متفاوت است. نمی ترسد و ریسک می کند و خوشبختانه بسیار کم اشتباه بوده.
آینده موسیقی را چطور می بینید؟
به زودی خواننده های کنونی کنار خواهند رفت و بعضی خواننده های جدید و گروه ها جای آن ها را می گیرند.
گروه هایی که به غلط تلفیقی نام گرفته اند.
دقیقا. تلفیق کجا بود! این ترکیب است نه تلفیق. تلفیق یک معیار خاص دارد و بسیار تخصصی است. ترکیب چیزی است که این روزها می شنویم چرا که یک موسیقی مدرن با خواننده سنتی همراه شده است و زمانی تلفیق می شود که آن موسیقی، دستگاه سنتی را به گوش ما برساند. بابک ریاحی پور یک بار گیتار باس را چهار مضراب می زد و این می شود تلفیق.
خیلی چیزها در موسیقی ما اشتباه است.
بله و به عنوان مثال نظر من این است که یک ترانه سرا نباید هر چیزی را در ترانه اش بنویسد. بعضی ها با استفاده از بعضی واژه ها به موسیقی و ادبیات خیانت کردند. در موسیقی رپ اتفاق می افتد و درست اتفاق می افتد اما در موسیقی پاپ چنین نیست. چرا در یک ترانه باید به معشوقه گفته شود دوست دارم کثافت! چطور می توان به عشق بد و بیراه گفت! من دوست دارم کمی از وزن و قافیه خارج شویم تا ملودی های جدید ساخته بشود. در موسیقی های غربی تغییر و پیشرفت را می بینید چرا که درگیر چارچوب نیستند به این شکلی که ما درگیریم.
پس به دنبال عوض کردن قانون در ساخت اثر موسیقایی هستید.
درست است و من آدمی هستم که به هر قانونی احترام می گذارم اما مسئله اینجا است که خیلی از قوانین ما نظم را برقرار نمی کنند البته منظورم در موسیقی است(می خندد). همه جا مشکلات را ریشه یابی می کنند. وقتی ما مشکلات موسیقی خودمان را ریشه یابی کنیم به صدها مسئله برخورد می کنیم همان طور که در این مصاحبه به این نتیجه رسیدیم.
تکیف چه می شود؟
از نظر فرهنگی باید بیشتر به موسیقی اهمیت داد. رسانه ملی باید ساز را نشان بدهد. وقتی یک بچه پنج ساله سازها را بشناسد نیاز نیست در بیست سالگی تازه انتخاب کند چه سازی را می خواهد یاد بگیرد. بعضی خانواده ها هنوز نگاه درستی به موسیقی ندارند. من پسر خودم را در کلاس های فوق برنامه اش در کلاس موسیقی ثبت نام کردم چرا که در سن پایین روحیه بچه به موسیقی نیاز دارد. نمی توان همه چیز را کوبید و از نو ساخت باید کم کم خیلی چیزها را عوض کرد. رسانه ملی می تواند فیلمی را بسازد که یک موزیسین قهرمان داستان باشد. همیشه موزیسین ها را افراد شکست خورده نشان داده است. چرا از موزیسین ها در فیلم و سریال اسطوره نمی سازند! هیچ بچه ای نیست که در سه کودکی بگوید من آرزو دارم در آینده آهنگساز بشوم چرا که اصلا نمی داند آهنگساز به چه کسی می گویند. بچه باید از سن پایین موسیقی را از نزدیک بشناسد. پسر هفت ساله من موسیقی های خوبی می شنود و نوازنده خوبی است. خیلی از مدعیان موسیقی راک و متال توان شنیدن موسیقی مورد علاقه پسر من را ندارند.
در پایان این مصاحبه چه صحبتی دارید؟
به تنهایی نمی توان کاری کرد. خیلی چیزها را سیستم دولتی باید درست کند مثل ممیزی و رسانه ها. دولت نخواهد اتفاق نمی افتد. خیلی چیزها با فرهنگسازی درست می شود و امیدوارم همه کمک کنند و اتفاقات خوبی را در آینده شاهد باشیم.
منبع: اختصاصی موسیقی پارس
دیدگاه های شما
مصاحبه خیلی خوب و جامعی بود
ممنون آقای خرمی نژاد عزیز
mamnoon az sohbathaye fanni va goftogooye khoobetun
امیدوارم خواننده هایی که می خوان جایگزین شن ارزش موسیقی رو بدونن
هرکسی وارد موسیقی نشه