تکنیک آواز یکی از ابزار هایی است که خصوصیات منحصر به فرد موسیقی یک قوم ملت را مشخص و تعیین می کند. برخی از کارشناسان مسیقی بر این باورند که تکنیک آواز ایرانی و آواز کلاسیک دارای تشابهاتی هستند که در این گزارش به آن پرداختیم.
به گزارش موزیک پارس و به نقل از خبرگزاری چمهوری اسلامی، تکنیک آواز، مطلقا به معنی سبک موسیقی نیست و یک خواننده حرفهای میتواند با استفاده از تکنیک صحیح، هر گونه سبکی را که علاقمند است. مدت یک سال تحقیق در زمینهی آواز ایرانی و آواز کلاسیک و مصاحبه با بزرگترین اساتید آواز کلاسیک در جهان و اساتید آواز ایرانی نتیجه فوق العادهای به همراه داشت؛ که دریک جمع بندی کلی میتوان گفت به طرز شگفت آوری هر دو ژانر موسیقی از شباهت صد در صدی در تکنیک برخوردار است.
سبکهای مدرنتر، مانند موسیقی پاپ، از دشواری کمتری از لحاظ تکنیکال در اجرا برخوردار هستند. زیرا ساختار این گونه موسیقیها تمرکز کمتری به گستردگی نتهای موسیقی در قطعه دارد و به طور معمول بین ۱/۵ تا ۲ اکتاو است. این در حالیست که در آواز سنتی ایرانی و آواز کلاسیک، خواننده باید بتواند به راحتی بین ۲/۵ تا ۳ اکتاو را اجرا کند و این، تنها با فراگرفتن علم آواز امکان پذیر میباشد که به حداقل ۳ سال به بالا زمان نیاز دارد.
مهمترین اصل در آواز، توانایی ترکیب صدای سینه و صدای سر و جایگذاری صحیح صدا در گلو و دهان، همزمان با تنفس صحیح و استفاده کامل از بدن است. در مرحله بعدی، باز و بسته شدن (ارتعاش) کامل تارهای صوتی هنگام آواز، بسیار حائز اهمیت بوده و نیاز به تمرینهای مخصوص به خود را دارد.
در هر دو آواز موسیقی کلاسیک و سنتی ایرانی، تاکید شدید بر تمرین و استفاده از صدای سر وجود دارد و اجرای نتهای بالا (صداهای زیر تر) بدون استفاده از این صدا، عملا امکان پذیر نمیباشد، به همین دلیل است که خوانندههای اپرا و آواز سنتی، تبحر خاصی در خواندن قطعات دشوار دارند.
هنرجویان هر دو سبک، سالها میکوشند تا بتوانند توانایی ترکیب صدای سینه و سر را بدست بیاورند. تمرینهای این مهارت بسیار پر خطر بوده و حتما باید زیر نظر یک استاد حرفهای انجام بگیرد، در غیر این صورت میتواند آسیبهای جدی به تارهای صوتی هنرجو وارد کند. این در حالیست که در موسیقی مدرن، به دلیل کوچکتر بودن گستره نتهای آوازی، اغلب تنها به تکامل صدای سینه تمرکز کرده و قطعه را بر اساس صدای خواننده، نواخته و تنظیم میکنند.
تنفس، در اکثر سبکهای آوازی به یک شکل بوده و خوانندهها به اصطلاح تنفس دیافراگمی انجام میدهند، در این گونه تنفس، خواننده از تمام ظرفیت ریههای خود برای یک اجرای یک دست استفاده میکند، نحوهی تنفس کامل و حمایت بدن موقع آواز، از تمرینات یوگا برگرفته شده و همه ورزشکاران یوگا از این مهارت برخوردار است. از مهمترین وظایف یک استاد آواز آموزش تمریناتی از یوگا میباشد، تا هنرجو بتواند درک بهتری از بدن خود پیدا کند.
از دیگر تشابهات این دو ژانر موسیقی میتوان به تمرکز بر بسته بودن تار های صوتی اشاره کرد. تارهای صوتی دو غشای لعابمانند هستند که به صورت افقی در حنجره (اندام تولید کننده ی صوت در بدن و گذرگاه هوا) کشیده شدهاند. در هنگام تنفس این تار ها کاملا باز هستند ولی وقتی مشغول صحبت کردن یا آواز خواندن هستیم این تار ها به صورت ارتعاشی باز و بسته میشوند.
دلایل مختلفی باعث میشود که این عملکرد کامل انجام نشود و تار ها به طور کامل بسته نشوند، دلایلی از قبیل آب و هوای آلوده، تغذیهی ناسالم، الگوی گفتار غلط و یا حتی زبانی که شخص صحبت میکند. تمرینات ویژه ای برای بهبود این وضعیت وجود دارد که در هر دو سبک مذکور، با توجه به اهمیت و ضرورت این مساله، تمرینات کاملا یکسان و مشترک میباشد. علاوه بر این، در هر دو تکنیک سعی میشود باکاهش استرس عضلات گردن به آرامش تار های صوتی هنگام اجرا اضافه کرد.
در انتها میتوان گفت هنرجویانی که علاقمند به یادگیری آواز کلاسیک و یا سنتی ایرانی هستند حتما باید تحت نظر یک استاد مجرب قرار گرفته و تمرین ببینند، در غیر اینصورت علاوه بر زیان های مالی و از دست دادن زمان، احتمال به خطر انداختن سلامتی نیز بسیار بالا میرود. و توصیه نهایی، این که برای انتخاب صحیح استاد آواز در نظر داشته باشید که یک استاد حرفهای و با تجربه در این خصوص، باید حتما خوانندهای با علم و دانش کامل صدا و دارای تجربه، مهارت و سابقهی بلند مدتی، در زمینه اجراهای زنده و کنسرتهای متفاوت و متعدد باشد.