موسیقی بیکلام و سازی (instrumental) همیشه بیواسطه شما را به مقصد ذهنیت آهنگساز میرساند؛ بدون اینکه بخواهد با کلام و ترانه، مفهومِ مضاعفی به موسیقی ببخشد. در حقیقت، موسیقیِ بیکلام این امکان را به شنونده میدهد تا خیالِ خود را پرواز دهد و تلاش کند بهترین و نزدیکترین تصاویر ذهنی را با شنیدن موسیقی، خلق کند. شاید به همین خاطر هم هست که موسیقی بیکلام و موسیقی فیلم در سبد شنیداری شخص من، جایگاه ویژهای دارند به نظرم، جادوی موسیقی همین است.
واقعیت این است که ابتدا که قرار شد این آلبوم را بشنوم و بر آن نقدی بنویسم، بههیچوجه انتظار روبهرو شدن با چنین مجموعهای را نداشتم. احساسم این بود که در این روزگار، کمتر کسی ممکن است پیدا شود که بخواهد احساساتاش را تنها به واسطه موسیقی با مخاطباش در میان بگذارد. این بود که شنیدن «از تهران با عشق» غافلگیرم کرد؛ آلبومی سرشار از تکنیک و ذوق که جنسی از لذت و آرامش را برایم به ارمغان آورد. اینکه نوازندهای جوان (متولد ۱۳۶۲) پس از بیش از بیست سال کسب تجربه در زمینه موسیقی، به دنبال تولید چنین جنسی از موسیقی میرود، ستودنی است.
لحظه به لحظهی این آلبوم، سرشار از تکنیک است. آهنگساز به درجهای از تکنیک و اجرا رسیده که ترسیم چنین فضاهایی از یک آهنگساز و پیانیست معمولی برنمیآید. مدولاسیونها و آلتراسیونهایی که در اکثر قطعات شنیده میشود، نشان از توان زرکف و شناخت دقیقاش از موسیقی دارد. هرچند شاید این میزان استفاده از تکنیک در یک مجموعه، باب سلیقه من نباشد و ترجیح بدهم تمرکز اصلی موسیقی، روی ملودی و احساس باشد.
علی زرکف با این مجموعه نشان داده که روی بحث ارکستراسیون اشراف دارد و از ارکستر زهی و سازهای بادی به خوبی استفاده کرده است. او سلیقه خوبی دارد و عقیده دارم که اگر این مجموعه پخش خوبی داشته باشد، میتواند به خوبی شنیده شود؛ چون مجموعه قابل احترامی است.
از نکات قابل توجه «از تهران با عشق» برای من این است که اگرچه به آثار برخی موزیسینهای جهانیِ این سبک (نیو اِیج) از قبیل «یانی» و… پهلو میزند، اما توانسته شخصیت مستقل خود را حفظ کند و لزوماً تقلیدی از آثار این بزرگان نباشد.
حال سعی میکنم نگاهی اجمالی به تکتک قطعات این آلبوم داشته باشم.
– قطعه شماره یک / چشمانش:
این قطعه شاید محبوبترین قطعه من از این آلبوم باشد. فضایی شبیه آهنگهای یانی دارد و سرشار از تکنیک و احساس خوب است که من از شنیدناش بسیار لذت بردم؛ مخصوصاً خط ملودیای که برای ویلن نوشته شده است. اما ای کاش از همه سازها به صورت زنده گرفته میشد و یا لااقل از VSTها و پلاگینهای بهتری استفاده شده بود.
– قطعه شماره دو / از تهران با عشق:
در این قطعه سرکشی نابی وجود دارد که من را به وجد آورد. آکوردها بند به بند تکرار میشوند و یک پایه اصلی را برای شنونده فراهم میکنند که سولوی سازها روی این پایه برجسته میشوند. از ریتم و بیس هم استفاده جذابی شده بود. شاید از نظر من بهتر بود که ارکستر حرکت بیشتری میداشت؛ اما آهنگساز دوست داشته در این قطعه از این آکوردهای تکرارشونده استفاده کند و شاید نگاهش در مورد تهران چنین حالتی از تکرار در خود دارد و در هر صورت شنیدنی است.
– قطعه شماره سه / رویای نیمهشب:
این قطعه ورود بسیار جذابی دارد و فضای ارکستر کلاسیکاش به دل مینشیند. سولوی پیانو هم دوستداشتنی است؛ اما از جایی که به ریتم و سولوی گیتار الکتریک میرسیم، چندان باب سلیقه من نبود؛ چون با تصویری که من از رویای نیمهشب در ذهن دارم، این سازبندی خیلی سنخیت ندارد.
در کل، شاید اگر کمی از بحث تکنیک در این آلبوم کاسته میشد و بخش ملودیک، با نبوغ آهنگساز پررنگتر میشد، شنیدن این مجموعه برای مخاطب عام و حتی کسی مثل من که طرفدار سرسخت موسیقیهای ملودیک است، شنیدنیتر هم میشد.
– قطعه شماره چهار / باغ پیانو:
بعد از اولین قطعه که برای من محبوبترین آهنگ آلبوم است، این قطعه در رتبه بعدی قرار میگیرد؛ چون خط ملودی بسیار زیبایی دارد. خیلی رویایی و با زرق و برق شروع میشود، ارکستر زهی خوبی برایش طراحی شده و فضای نزدیکی هم به آثار یانی دارد. اما در ادامه با ورود کاخن، حس میکنم کمی از حس اولیه دور میشویم و هیجان کار بالاتر میرود. شاید هم به دلیل استفاده از VST و جنس خشک اصوات الکترونیک، کمی از جذابیت کار برای من کم میشود. ای کاش میشد همه این سازها را به صورت زنده گرفت و قطعاً در آن صورت، کیفیت موسیقی چند پله بالاتر میرفت.
– قطعه شماره پنج / نیمه تاریک ماه:
فضای این آهنگ با اسم آن قرابت زیادی دارد. آن غم و اندوه خوشحسوحالی که در این آهنگ موج میزند، به گوش شنونده آشناست. به نظرم قطعه جذابی است که میتوانست با کمی دقت در اجرا، به کیفیت بهتری برسد؛ چون ملودی و نوع تنظیم زیبا است؛ بهویژه جنس صدای الکترونیکی که به صورت سولو در ابتدا و اواسط کار میشنویم. اما نقطه ضعف این قطعه برایم سولوی گیتار و گیتار الکتریک است که به نظرم میشد خیلی بهتر نواخته شود.
– قطعه شماره شش / فراتر از امواج:
با ریتم خوبی شروع میشود و جنس موسیقی از سبک و سیاق موسیقی جَز پیروی میکند. حس خوبی دارد اما باز هم سولوی گیتار الکتریک برایم چندان دلچسب نیست.
در کل مهمترین نقاط ضعف این مجموعه را در کیفیت پایین اصوات الکترونیک و VSTها میدانم، در ضعف صدابرداری و میکس و مسترینگ و همچنین عدم استفاده از سازهای آکوستیک. ای کاش آهنگساز این فرصت را پیدا کند که این مجموعه را به صورت زنده روی صحنه اجرا کند تا کیفیت بالاتری ارائه دهد که در شأن این آلبوم باشد.
در پایان میخواهم تشکر کنم از موزیسینی که تلاش میکند برشهایی از ذهن خود را به گوش مردم برساند و همه میدانیم که در این روزگار، کمتر کسی است که چنین ریسکی کند و دنبال چنین سبکی از موسیقی برود. نمره کلی این آلبوم، برای من نمره قبولی است و پیشنهادم به علی زرکف این است که به لحاظ هارمونیک کمتر درگیر تکنیک باشد و تمرکز خود را روی حس و حال بیشتر قرار دهد؛ کیفیت ابزار استودیویی خود را بالاتر ببرد و با انگیزه و توان بیشتری در جهت موسیقی اینسترومنتال گام بردارد. برایش آرزوی موفقیت بیشتر دارم.